رنگ پرچم ما سرخ است!

از اواسط ماه ژوئن 2009 که نتایج انتخابات در ایران معلوم گردید. برخوردهای خشونت باری به وقوع پیوست ، هزاران نفر مخالفت علنی خودشان را با سیستم سیاسی که تنها استثمار و فلاکت را با خویش بهمراه می آورد اعلام کردند. در کشورهایی نظیر یونان، مصر و فرانسه هم مبارزات مشابهی صورت می گیرد، در آنجا مردم نارضایتی خود را علیه سیستم سرمایه داری اعلام میکنند. سیستمی که چشم اندازش برای بهبود وضعیت موجود کمتر و کمتر میشود. ولی این سیستم بدون شک برای بقاء خود از تمام ابزاری که در اختیار دارد استفاده میکند، شرایط حاضر در ایران این موضوع را اثبات میکند، بکارگیری قدرت نظامی جهت سرکوب مخالفین سیاسی خود و ایجاد جدالهای سیاسی کاذب میان جناح های حکومتی بورژوازی بر سر تصاحب سهم هر چه بیشتر سرمایه از استثمار طبقه کارگر. این سیرک سیاسی بورژوازی باید اینچنین وانمود کند، یک جناح از حکومت بیش از جناح دیگر مدافع حقوق مردم است. بورژوازی با اتخاذ این شیوه تلاش دارد تا اعتراضات مردم را در چارچوپ مبارزه تدافعی یک جناح بورژوازی علیه جناح دیگر قرار دهد. یکی از خوانندگان مباحث ما، اخیراً مقاله زیر را برای ما ارسال داشته است، وی در این مقاله به وضوح مواضع پرولتری اش را در تقابل با این انحرافات بیان کرده است. ما از این دیدگاه که کاملاً با مواضع جریان کمونیست بین الملل تطابق دارد حمایت میکینم. رنگ پرچم ما سرخ است! قیام شورشگرانه مردم ایران بویژه شهر تهران وارد مرحله جدیدی از مبارزات خود شده است. براساس انتشار خبرگزاریهای بین المللی،منابع مستقل داخل کشور، تا کنون بیش از صدها نفر از قیام کنندگان در درگیری با ماموران جهل و خرافه سرمایه اسلامی جانباخته اند. بیش از 5000 هزار نفر دستگیر شده اند. بیمارستانهای تهران مملو از مجروحین، زخمی های درگیری روزهای اخیر است. بنابر اخبار رسیده از ایران ، مامورین حکومت به بیمارستانها دستور داده اند تا از ثبت نام زخمی ها در دفاتر بیمارستانها خوداری نمایند. بر پایه همین اخبار، سرکوبگران افراد زخمی را با زور می ربایند و به مکانهای نامعلومی می برند. زندانهای تهران مملو از معترضین روزهای اخیر میباشد. بنابر خبرهای دریافتی،بخشی از افراد بازداشت شده را برای آماده نمودن اعتراف گیری ساختگی به محلی بنام کهریزک منتقل کرده اند. در این محل افراد زیر شدید ترین شنکنجه های روحی و جسمی قرار می گیرند. در آنجا یک حمام خون بنام هلوکاست اسلامی در جریان است. کلیه راههای ارتباطی یا از دسترس خارج گردیده اند و یا تحت کنترل شدید امنیتی قرار دارند. در شهر تهران برغم درگیریها و تظاهرات های موضعی از سوی مخالفین رژیم اسلامی، خیابانها در کنترل نیروهای مختلف ارتجاع قرار گرفته است. بحران سیاسی درون حکومتی مرتجعان حاکم در پی تقلب در انتخاباتشان وارد مرحله تعین کننده ای بین حکام سرمایه در ایران شده است. دولت سرمایه داری اسلامی در ایران از بدو پیدایشش تاکنون همواره با تناقضات و کشمکشهای حاد درونی روبرو بوده است. از مقطع جدال مرتعجین احزاب "لیبرال" برهبری بازرگان با حزب جمهوری اسلامی برهبری بهشتی، تا فرار بنی صدر رئیس جمهور منتخب خمینی جلاد. این کشمکش های دائمی یک رکن مهم هویتی حکومت سرمایه اسلامی بشمار میرود. جدال های درون حکومتی سرمایه در ایران یک ذره به منفعت طبقاتی کارگران و مردم آزادیخواه ربط ندارد. این جدالها بین جناح های حکومتی بر سر شیوه سرکوب و تصاحب سهم هرچه بیشتری از استثمار طبقه ما میباشد. با تشدید بحران نظام سرمایه داری، هیت حاکمه سرمایه در ایران برای مقابله با شورش های آتی گرسنگان تصمیم بر این دارد تا برای یکپارچه کردن حکومت دست به یک تصفیه حساب خونین بزند. تحولات انتخابات اخیر هم بر همین مبنا طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد. جنگ جناحهای مرتجع دولت سرمایه داری در ایران وارد مرحله حادی در دوران خود شده است. این جنگ ارتجاعی بین حکومتگران منتج از وجود مبارزه طبقاتی دائمی است که بالائی ها را در برابر هم قرار داده است. بحران سیاسی موجود دقیقاً متاثر از حادتر شدن بحران نظام سرمایه داری در عرصه بین المللی میباشد. هر تئوری که تلاش نماید تا رویدادهای موجود را غیر از این تصویر نماید آگاهانه دارد توهم پراکنی می کند. کارگران، مردم مبارز، فریب شیادان اصلاح طلب و مرتجعین را نخوریم این جنگ ما نیست. جنگ مابا کلیت این حکومت و سیستم فاسدی است که هر دو جناح مدافع آن هستند.باند موسوی و همکارانش در تلاش اند تا با اتخاذ شیوه ای مزورانه قیام کننده گان را به خانه بفرستند. محتشمی پور مهره کارکشته و از رهبران تروریستهای اسلامی، وزیر سابق کشور موسوی و از آمرین وعاملین قتل عام های دسته جمعی مبارزان، اخیراً طرحی را برای پایان دادن به بحران سیاسی فعلی به شورای نگهبان پیشنهاد داده است. نام این طرح کمیته است بنام کمیته حقیقت یاب که قرار است به تخلفات انتخاباتی رسیدگی کند. یکی دیگر از مرتجعان کاندیتاتوری اصلاح طلب، بنام مهدی کروبی که شیادی آن بر همگان آشکار است، فراخوان به شرکت در نماز جمعه تهران را داده است. او وقیحانه استدلال میکند با شرکت در این مراسم ارتجاعی معترضان صدای خود را به گوش خامنه ای سر جلاد حکومت اسلامی برسانند. این تمهیدات نشان میدهد که اوضاع از دستشان خارج شده است و باید اوضاع را کنترل کنند. هر انسان معترضی که طی این روزه ها در خیابان بوده است و مورد حملات ددمنشانه نیروهای سرکوبگر رژیم ارتجاعی واقع شده است. به این فراخوانها پاسخ رد خواهد داد زیرا بروشنی حکومت شوندگان سرمایه دریافته اند که سر نخ وقایع اخیر در دست چه کسی است و زیر بار فریب کاریهای این شیادان بالمسکه انتخاباتی نخواهند رفت. مگر همین خامنه ای نبود که دو روز از انتخابات نگذشته بود،در خطابیه های ارتجاعی اش انتخابات و احمدی نژاد مرتجع را تایئد کرد. حال از کروبی شیاد باید پرسید چه چیز ناگفته ای را باید مردم معترض در گوش خامنه ای مرتجع فرو کنند. کارگران، رزمندگان زن و مرد، گرگها و دزدها در پوست روباه رفته اند و ادای انسانهای مهربان را درمیاورند.خامنه ای جلاد برای فریب دادن مردم قول داده است که شورای مرتجعان نگهبان،انتخابات را بررسی کنند.دایناسورهای شورای نگهبان که به احمدی نژاد تبریک گفته بودند به غلط کردن افتاده اند. رسانه های بورژوا امپریالیستی مانند دستگاه سخن پراکنی ارتجاعی بی بی سی تحلیل های سیاسی اش پیرامون وقایع اخیر، تلاش دارد تا اعتراضات قیام کنندگان را به یک اعتراض خشک و خالی و بی خاصیت تقلیل دهد. تمامی قرائن نشان میدهد که رژیم ضمن عقب نشینی تمامی نیرویش را بسیج کرده اند تا مردم را به خانه بفرستند. چه با تهدید ارعاب و سرکوب باندهای سیاه بنام لباس شخصی و چه با تمهیداتی که از سوی اصلاح طلبان بکار گرفته شده است. هوشیار باشیم خیزش متهورانه جنبش ما به آنان فرمان عقب نشیتی داده است. باید این پیشروی را آگاهانه دنبال کنیم و از از موفقیت های زود گذر پرهیز نمایم. و با درایت و تعمق به اتخاذ تاکتیک های سنجیده و انقلابی روی بیاوریم. باید پس از هر پیشروی بلافاصله به جمبندی آن حرکت نشست و قوت و ضعف آنرا نقد کرد. احزاب چپ و راست موجود در رابطه با وقایع اخیر با درج موضعگیری های سیاسی خود، مکان و جایگاه تاریخی خود را به نمایش گذاشتند. آنان با درج اطلاعیه های بی محتوا و کلی گوئی های بیهوده معترضین را به پیوستن به حزب خویش دعوت میکردند. دریغ از یک بررسی و تحلیل طبقاتی مشخص از وقایع جاری، یا ارئه تاکتیک های مشخص در باره رونده های متحول موجود. آنان وضعیت حاضر را مغتنم شمرده و تا میتوانند به جای سازماندهی انقلابی به تبلیغ حزب خود می پردازند. در هر انفجار اجتماعی، این ارائه و راه کارهای انقلابی کمونیستی است که قیام کنندگان، احزاب سیاسی را بر مبنی آن انتخاب کرده و به آنها میپیوندند.نه تبلیغات کلی، فراطبقاتی و بی محتوا . زیرا همانطوریکه میدانیم اصول مارکسیسم انقلابی به ما میگوید، سازماندهی انقلاب یک امر آگاهانه است و حزب و یا سازمانی که در این مسیر گام برندارد در تقابل با این احکام بدیهی قرار دارد. کارگران رزمنده، مبارزه جاری در ایران فاقد یک استراتژی و مبارزه پرولتری است. منتظر فرامین متفرعنانه احزاب چپ و راست بورژوائی نمانید، خودتان سریعاً اقدام به ایجاد محافل عمل مستقیم مانند مجامع عمومی، یا هیئت های نمایندگی کارگری در هر کارخانه دست بکار شوید. رزمندگان جوان زن و مرد، سریعاً اقدام به سازماندهی خود نماید، در بین خودتان افراد قابل اعتماد را برای امر هدایت و رهبری که به تجربه دریافته اید، دارای خلاقیت سازماندهی میباشد برگزینید. اقدام به ایجاد مرکزی برای تبادلات اخبار مبارزات سایرمناطق جهت شکل دادن مبارزه ای سرتاسری نماید. در تظاهرات ها باید تلاش گردد که حرکات و اعتراضات با اهداف مشخصی دنبال گردد. تلاش گردد در طرح شعارهایمان کلیت رژیم را هدف قرار دهیم ، آگاهی انقلابی خود و اطرافیان را ارتقا دهیم. با توجه به پتانسیل موجود تلاش نمایم تا جامعه به سمت ایجاد یک قطب بندی انقلابی و طبقاتی گام بردارد. با انتشار اطلاعیه، بیانیه های آگاهگرانه به بحث روشنگرانه در میان قیام کنندگان دامن بزنیم. در خلال بحث هایمان باید بر ضرورت ساختن و داشتن تشکیلات حزب انقلابی و انترناسیونالیستی تاکید کنیم. در جریان هر تظاهرات و اعتراض با شعارهای انقلابی و پیشرو تلاش کنیم تا هر چه بیشتر مبارزات را از زیر سلطه اصلاح طلبان خارج نمایم. کارگران مبارز، جنگ جناح های بورژوازی را به حال خود رها کنید. طبقه ما چیزی ندارد که از دست بدهد بجز زنجیرهای اسارت از نظام سرمایه داری، در عوض جهانی را بدست خواهیم آورد. پرولتاریا ی انقلابی باید جنگ طبقه علیه طبقه را با ایجاد حزب انترناسیونالیستی سازماندهی کند. م.ف